نبرد نابرابر

**خلاصه**: روایت داستانی حماسی درباره عماد است، یک زندانی جوان و کم‌سن و سال لبنانی و عضو حزب الله که طی عملیاتی در فلسطین توسط رژیم صهیونیستی دستگیر شده است. او با کمک شش زندانی فلسطینی نقشه‌ای برای فرار طراحی می‌کند تا آن‌ها را به عملیاتی حیاتی برساند.

**شخصیت‌ها**:
– **عماد**: شخصیت اصلی، جوان و شجاع، استراتژیست و رهبر گروه.
– **زکریا الزبیدی**: فرمانده سابق گردان‌های الاقصی، قهرمان و شجاع.
– **محمد عرمان**: متخصص فنون جنگی و تسلیحاتی.
– **محمود العبد**: مغز متفکر عملیات و تحلیل‌گر اطلاعات، ۴۶ ساله با تجربیات زیاد.
– **یعقوب قادری**: کارشناس فناوری و مهارت‌های فنی.
– **ایهم کممجی**: مبارز با روحیه بالا و انگیزه قوی.
– **مناضل انفیعات**: عضو جنبش جهاد اسلامی.

**طرح داستان**:

1. **آغاز داستان**: معرفی عماد در زندان جلبوع، زندگی روزمره و امید به آزادی. او متوجه می‌شود که یکی از مغزهای متفکر جنبش جهاد اسلامی فلسطین در سلول انفرادی به دلیل رهبری مبارزات ضدصهیونیستی زندانی شده است.

2. **نقشه فرار**: عماد با استفاده از قاشق، تونلی حفر می‌کند و خود را به سلول محمود می‌رساند. محمود به او می‌گوید که آن‌ها شش نفر هستند که با هم دستگیر شدند و اغلب محکوم به حبس ابد هستند. او همچنین به عماد می‌گوید که به زودی عملیاتی حیاتی در پیش است که سرنوشت آن وابسته به حضور این شش نفر است و هر طور شده باید از این زندان فرار کنند، اما محمود حرفی از این که اصل عملیات، فرار از زندان و بی‌اعتبار کردن تجهیزات زندان فوق امنیتی رژیم صهیونیستی است، به میان نمی‌آورد.

3. **آمادگی برای فرار**: عماد به محمود می‌گوید که همه‌ی زندانی‌ها ابتدا که وارد می‌شوند چند روزی در انفرادی می‌مانند و پس از آن به بخش عمومی منتقل می‌شوند. آن‌ها نقشه‌ای برای فرار طراحی می‌کنند تا زمانی که به بخش عمومی منتقل شدند آن را اجرا کنند. همچنین، عماد مختصات منطقه‌ای که زندان در آن واقع شده، که در منطقه‌ای کوهستانی است، به محمود می‌دهد. او اطلاعات دقیقی در مورد سیستم فوق امنیتی زندان نیز در اختیار محمود قرار می‌دهد.

4. **ماموریت عماد**: محمود که ۴۶ سال دارد و در این سال‌ها تجربیات زیادی کسب کرده است، هنگامی که در انفرادی است به عماد ماموریت می‌دهد تا زمانی که آن‌ها به بخش عمومی منتقل می‌شوند اطلاعاتی نظیر میزان حساسیت حصارهای الکترونیکی، میزان حساسیت حسگرهای حرکتی، ساعت تغییر شیفت نگهبانی، خصوصیات نگهبان‌ها و… را جمع‌آوری کند.

5. **انتقال به بخش عمومی**: پس از چند روز، آن شش نفر به بخش عمومی منتقل می‌شوند. آن‌ها طی نقشه‌ای، سیستم الکتریکی حصارها را مختل می‌کنند و از نقطه‌ای که کمتر در دیدرس نگهبانان است اقدام به فرار می‌کنند. عماد در نقطه‌ای دیگر با ایجاد درگیری ساختگی باعث می‌شود توجه نگهبانان را از آن شش نفر دور کند.

6. **درگیری و شکست نقشه**: در این میان عماد مجبور می‌شود برای جلب توجه بیشتر با یکی از نگهبانان درگیر شود. ناگهان سیستم‌های امنیتی به صدا درمی‌آیند و نقشه‌ی فرار با شکست روبه‌رو می‌شود. هر شش نفر به سلول‌های انفرادی منتقل می‌شوند.

7. **تلاش‌های مداوم**: پس از انتقال آن شش نفر به انفرادی، عماد از تونلی که حفر کرده خود را به محمود می‌رساند. عماد و محمود نقشه‌ای ندارند. محمود پیشنهاد می‌دهد که با پنج نفر دیگر مشورتی صورت بگیرد شاید آن‌ها نقشه‌ای داشته باشند. از این رو عماد با حفر تونل‌هایی خود را به شش زندانی می‌رساند و نظر آن‌ها را جویا می‌شود. در نهایت این محمود است که ایده‌ی فرار از طریق حفر تونل را می‌دهد و بقیه نیز بخش‌های دیگری از نقشه را تکمیل می‌کنند و عماد حلقه‌ی واسطه‌ی میان آن‌ها می‌شود.

8. **عوامل پیروزی**:
– **برنامه‌ریزی دقیق**: عملیات دو سال طول می‌کشد و زندانیان با حوصله و دقت تونل را حفر می‌کنند.
– **استفاده از ابزار ساده**: قاشق به عنوان ابزاری کوچک و غیرمشکوک انتخاب می‌شود که به راحتی می‌تواند در محیط زندان پنهان شود.
– **حفظ مخفی‌کاری**: زندانیان خاک حفر شده را از دید نگهبانان پنهان می‌کنند و قطر تونل را کوچک نگه دارند.
– **همکاری و هماهنگی**: زندانیان به خوبی با یکدیگر همکاری می‌کنند و هر یک نقش خاصی در موفقیت عملیات دارد.

9. **شب قبل از عملیات**: درست یک شب قبل از عملیات، آن‌ها باید هرچه زودتر خود را به بیرون از زندان برسانند. عماد و سایر دوستانش که از حزب الله هستند، سعی می‌کنند شرایط را عادی نشان دهند. آن‌ها به جای آن شش نفر می‌خوابند تا نگهبان متوجه نبود زندانی‌ها نشود.

10. **لحظه بحرانی**: در لحظه‌ای بحرانی، محمود از عماد می‌خواهد که او هم همراه آن‌ها بیاید. عماد با تردید اما با احساس مسئولیت تصمیم می‌گیرد که به خاطر موفقیت عملیات، خود را فدای دیگران کند.

11. **پایان داستان**:
– پس از فرار این شش زندانی، رژیم صهیونیستی سعی دارد هیچ خبری در این خصوص در رسانه‌ها منتشر نشود. اما پس از مشارکت این شش نفر در عملیات گردان الاقصی، رسانه‌های جنبش جهاد اسلامی خبر فرار شش زندانی فلسطینی از زندان فوق امنیتی رژیم صهیونیستی را به وسیله‌ی حفر تونل با قاشق، همراه با عکس هر شش زندانی رسانه‌ای می‌کنند.
– با انتشار خبر فرار شش زندانی فلسطینی از زندان فوق امنیتی رژیم صهیونیستی، این رژیم به شدت تحت فشار قرار می‌گیرد. آن‌ها تمام کارمندان آن زندان را مورد بازجویی قرار می‌دهند تا علت این فرار را شناسایی کنند.
– در این میان، نیروهای مقاومت فلسطین انگیزه‌ی دو چندان برای تلاش جهت آزادی سرزمینشان پیدا می‌کنند و قدرت ظاهری رژیم صهیونیستی در برابر دیدگانشان فرو می‌ریزد.
– این رویداد به عنوان نشانه‌ای از ضعف و ناکامی رژیم صهیونیستی در کنترل اوضاع تلقی می‌شود و به روحیه‌ی مبارزان فلسطینی قوت می‌بخشد.
– این فرار نه تنها به عنوان یک موفقیت بزرگ در تاریخ مقاومت فلسطین ثبت می‌شود بلکه به عنوان الهام‌بخشی برای نسل‌های آینده در مبارزه علیه ظلم و بی‌عدالتی نیز شناخته می‌شود.

این فیلمنامه نه تنها داستانی از مقاومت و اراده را روایت می‌کند بلکه بر اهمیت فداکاری و اتحاد در برابر ظلم تأکید دارد.

نبرد نابرابر

**خلاصه**: روایت داستانی حماسی درباره عماد است، یک زندانی جوان و کم‌سن و سال لبنانی و عضو حزب الله که طی عملیاتی در فلسطین توسط رژیم صهیونیستی دستگیر شده است.

ادامه مطلب »

نامه ای به دخترم

دختر عزیزم سلام، ۱. به نام خدایی که زندگی و مرگ همه ما در دستان اوست. پدر که باشی، هر لحظه قلبت برای فرزندت می‌تپد، حتی وقتی فاصله‌ها دور و

ادامه مطلب »

نبرد دریا

خلاصه داستان در دل دریاهای طوفانی و در شرایطی پرتنش، مهدی، مهندس جوان و تازه‌کار کشتی‌سازی، با وجود شکستگی دستش در یک حادثه فوتبال، باید در مسابقه‌ای شبیه‌ساز شرایط سخت

ادامه مطلب »