دختر عزیزم سلام،
۱. به نام خدایی که زندگی و مرگ همه ما در دستان اوست. پدر که باشی، هر لحظه قلبت برای فرزندت میتپد، حتی وقتی فاصلهها دور و سخت میشود. اینک که در میانه نبردی سرنوشتساز ایستادهام، قلم به دست گرفتهام تا برایت بنویسم. دلم میخواهد بدانی که چه چیزی مرا به این نقطه رسانده است و چگونه یاد تو در قلبم مثل چراغی روشن، راه را به من نشان میدهد.
۲. میدانی، من هم روزگاری پدرم را همینطور در جنگی دیگر از دست دادم. شهید شد در همان دفاع مقدس. آن روزها کوچکتر از تو بودم، اما چیزی از پدر در دلم ماند که هیچگاه از بین نرفت: ایمان و عشق به میهن، به خدا و به مردمش. او به من آموخت که زندگی چیزی فراتر از خود ماست؛ مسئولیتی است که باید به سرانجام برسانیم.
۳. همیشه با خودم فکر میکردم که وقتی پدرم رفت، چطور توانست مادرم را، ما را، و همهچیز را رها کند و به جنگ برود؟ حالا که خودم در همان مسیر قدم گذاشتهام، میفهمم که هیچچیز را رها نکرده بود. او برای دفاع از همان چیزهایی که دوست داشت، رفته بود؛ برای من، برای تو، برای آیندهای که هنوز نیامده بود، اما باید میآمد.
۴. اینک در آستانه فتح قدس هستیم؛ شهری که سالها در آرزویش بودیم. پدربزرگت همیشه از قدس برایمان میگفته؛ از رویای بازگشت به جایی که دلهای میلیونها مسلمان به آن بسته است. امروز که من در خط مقدم این عملیات قرار گرفتهام، انگار صدای پدربزرگت را میشنوم که از میان خاک و خون به من میگوید: “تو همان راهی را ادامه میدهی که من آغاز کردم.”
۵. تو دختری هستی که همیشه به وجودت افتخار کردهام. هر بار که لبخندت را میبینم، هر بار که دستت را در دستانم میگیرم، احساس میکنم که برای آیندهات باید بیشتر تلاش کنم. و اینجا، در میانه این نبرد، هیچ چیز برایم مقدستر از این نیست که راهی به سوی آزادی برای تو و همه دختران این سرزمین باز کنم.
۶. تو هم، عزیزم، باید بدانی که زندگی ارزشمند است، اما نه به خاطر نفس کشیدنها و روزمرگیها. زندگی زمانی معنا پیدا میکند که آن را وقف چیزی بزرگتر از خودت کنی؛ همانطور که پدرم این راه را به من نشان داد و من امروز به تو.
۷. شاید وقتی این نامه به دستت برسد، من دیگر در کنارت نباشم. شاید جسمم به خاکی سپرده شود که همیشه به آن عشق میورزیدم. اما بدان که روحم همیشه با توست؛ در هر قدمی که برمیداری، در هر تصمیمی که میگیری. من تو را تنها نمیگذارم، حتی اگر در این دنیا نباشم.
۸. پدرم همیشه به من میگفت که آدم باید راهش را پیدا کند و تا آخرین نفس در آن بماند. من هم همین را از او آموختم. دخترم، تو هم راه خودت را پیدا کن؛ راهی که به عدالت، به عشق و به ایمان ختم میشود. همین راه است که تو را به رستگاری میرساند.
۹. قدس، نماد امید و مقاومت است. اینجا جایی است که مسلمانان قرنها در آرزوی آزادیاش بودهاند. حالا که ما به این لحظه رسیدهایم، بدان که تو هم سهمی در این پیروزی داری؛ تو که همیشه مایه آرامش و قوت قلب من بودی.
۱۰. روزی که تو را در آغوش گرفتم، احساس کردم که دنیا چقدر زیبا و پرمعناست. اما زیبایی دنیا بدون عدالت و آزادی چیزی کم دارد. برای همین است که ما امروز اینجا هستیم؛ برای تو، برای نسلهای بعد از تو، برای همه انسانهایی که حقشان است در صلح و آزادی زندگی کنند.
۱۱. امیدوارم روزی که بزرگ شدی و نامهام را دوباره خواندی، به یاد بیاوری که پدرت همیشه تو را به مسیر درست خوانده است؛ مسیری که به عشق به خدا، مردم و میهن ختم میشود. این راه سخت است، اما زیباییاش در همان سختیهاست.
۱۲. مراقب خودت باش، عزیز دلم. اگر روزی خواستی به من فکر کنی، به یاد داشته باش که من همیشه با افتخار در قلب تو زندگی میکنم. دعایت را بدرقه راه من کن و بدان که من هم برای تو و آیندهات از خداوند بهترینها را خواستهام.
با عشق،
پدرت،
همیشه و همهجا.