روایت فرضی از شهید آوینی پس از ظهور حضرت حجت(عج)

روایت فرضی از شهید آوینی پس از ظهور حضرت حجت(عج)
بسم الله الرحمن الرحیم
**”و نرید أن نمن على الذین استضعفوا فی الأرض و نجعلهم أئمة و نجعلهم الوارثین.”** (قصص: 5)

و این لحظه… لحظه‌ای که زمین و زمان نفس را در سینه حبس کرده‌اند. افق گشوده می‌شود و نور از پس تاریکی سر بر می‌آورد؛ نوری که تمام دل‌ها را روشن می‌کند. خورشید ظهور می‌کند؛ خورشیدی که قرن‌ها چشم‌انتظارش بودیم… و اینک، او آمد.

در این لحظه، گویی همه چیز از حرکت باز می‌ایستد؛ اما نه، این سکون نیست. این همان حرکت حقیقی است که مقام معظم رهبری از آن سخن گفتند: “انتظار حرکت است، انتظار آمادگی است…” و اکنون، زمین آماده است، مردم آماده‌اند. دل‌ها به تپش افتاده، آسمان و زمین با هم در هم‌ آمیخته‌اند. دیگر زمان آن رسیده که حقیقت، جای باطل را بگیرد؛ که عدالت، سرزمین‌های خسته از ظلم و جور را در آغوش بگیرد.

**”و قل جاء الحق و زهق الباطل إن الباطل کان زهوقا.”** (اسراء: 81)

صدای قدم‌هایش می‌آید… گام‌هایی که هر کدام ضربه‌ای بر دیوارهای ستم است. مردمی که برای این لحظه کمربسته بودند، به استقبالش می‌روند. دیگر نه نشانی از یأس است، نه سایه‌ای از ناامیدی؛ آن‌ها که به وعده خداوند یقین داشتند، امروز شاهد تحقق آن وعده‌اند. این لحظه، همان لحظه‌ای است که تاریخ برایش صبر کرده بود.

فردای ظهور، جهان چهره‌ای دیگر به خود گرفته است. زمین پس از قرن‌ها ظلم و تاریکی، اکنون زیر پرتوهای نورانی عدالت مهدوی می‌درخشد. دیگر از رنج و ستم اثری نیست؛ آنچه می‌بینی، سکوتی عمیق و آرام است که بر جان‌ها سایه افکنده.

در این فردا، انسان‌ها به وحدت رسیده‌اند، اختلاف‌ها و دشمنی‌ها جای خود را به همدلی و محبت داده است. در هر گوشه‌ای از عالم، نشانی از آرامش و صلح دیده می‌شود. چشمان مردمی که روزگاری از وحشت و اضطراب به ستوه آمده بودند، اکنون لبریز از امید و اطمینان است. ایمان و عدالت، همچون هوایی تازه، در هر نفس احساس می‌شود.

مردم، که تا دیروز در جستجوی حق بودند، اکنون در سایه امام خود زندگی می‌کنند؛ همان امامی که با ظهورش، حق را به معنای واقعی کلمه به جهان بازگرداند. این همان حکومتی است که مقام معظم رهبری از آن سخن گفتند: حکومتی مردمی، متکی بر ایمان و اراده‌های انسان‌هایی که با همراهی امام زمان (عج)، عدل الهی را برپا کرده‌اند.

در این جهانی نو، انسان دیگر به دنبال قدرت و ثروت نیست؛ بلکه در پی معنویت و کمال است. هرکس، سهم خود را در بنای این دنیای جدید می‌داند. دست‌ها به هم پیوسته‌اند، دل‌ها با هم متحد شده‌اند و هیچ نشانی از تفرقه و اختلاف باقی نمانده است. این همان وعده‌ای است که خداوند به مستضعفین داده بود: وارثان حقیقی زمین، اکنون بر آن حاکم‌اند.

آری، اینک انسان به آرمان‌شهری که از ازل در جستجویش بود، قدم نهاده است.

نبرد نابرابر

**خلاصه**: روایت داستانی حماسی درباره عماد است، یک زندانی جوان و کم‌سن و سال لبنانی و عضو حزب الله که طی عملیاتی در فلسطین توسط رژیم صهیونیستی دستگیر شده است.

ادامه مطلب »

نامه ای به دخترم

دختر عزیزم سلام، ۱. به نام خدایی که زندگی و مرگ همه ما در دستان اوست. پدر که باشی، هر لحظه قلبت برای فرزندت می‌تپد، حتی وقتی فاصله‌ها دور و

ادامه مطلب »

نبرد دریا

خلاصه داستان در دل دریاهای طوفانی و در شرایطی پرتنش، مهدی، مهندس جوان و تازه‌کار کشتی‌سازی، با وجود شکستگی دستش در یک حادثه فوتبال، باید در مسابقه‌ای شبیه‌ساز شرایط سخت

ادامه مطلب »