چالش تولیدات رسانه ای با موضوع فلسطین، وظیفه خطیر امت اسلامی

“### **عنوان: نعیم** ### **ژانر: حماسی-تاریخی برای نوجوانان** — ### **خلاصه داستان:** در مرحله‌ی نهایی مسابقات تئاتر کشوری از دانش‌آموزان پسر دهم خواسته می‌شود که با توجه به وقایع پس از ۷ اکتبر، براساس تاریخ اسلام واقعه‌ای را انتخاب کنند که در آن مسلمانان توانستند با همکاری یکدیگر علیه یهودیان به پیروزی برسند. گروهی از دانش‌آموزان دبیرستانی در مدرسه معین تصمیم می‌گیرند نمایشنامه‌ای درباره جنگ احزاب بنویسند زیرا این جنگ با توطئه‌ی یهودیان و متحد کردن چند قبیله علیه مسلمانان شکل‌گرفته بود که حدود ده‌هزار نفر را در برابر سه‌هزار نفر تشکیل می‌داد. آنها با چالش‌های مختلفی مواجه می‌شوند و تصمیم می‌گیرند از وقایع تاریخی اسلام، به ویژه نقش نعیم بن مسعود در این جنگ، الهام بگیرند. — ### **شخصیت‌ها:** – **عرفان**: رهبر گروه و مسئول نوشتن نمایشنامه. – **علی**: دانش‌آموزی با علاقه به تاریخ و فرهنگ اسلامی. – **امیر**: دانش‌آموزی که به طور خاص به بازیگری علاقه دارد. – **سامان**: دانش‌آموزی که به هنرهای تجسمی علاقه‌مند است و طراحی صحنه را بر عهده دارد. – **نعیم بن مسعود**: شخصیت تاریخی که در فلاش‌بک‌ها روایت می‌شود. – **پیامبر اسلام (ص)**: شخصیت محوری در داستان نعیم. — ### **طرح کلی:** #### **اکت اول: آغاز چالش** – گروه دانش‌آموزان در کلاس درس نشسته‌اند و درباره موضوع نمایشنامه بحث می‌کنند. آنها تصمیم می‌گیرند جنگ احزاب را انتخاب کنند، اما از جزئیات آن بی‌خبرند. – عرفان پیشنهاد می‌دهد که همه با هم نویسندگی کنند تا نظرات مختلف را در نظر بگیرند. آنها عهد می‌کنند تا زمان مسابقه از هیچ محصول اسرائیلی استفاده نکنند. #### **اکت دوم: تحقیق و آماده‌سازی** – دانش‌آموزان شروع به تحقیق درباره جنگ احزاب و نعیم بن مسعود می‌کنند. آنها از منابع مختلف اطلاعات جمع‌آوری می‌کنند و با چالش‌های تاریخی مواجه می‌شوند. – در این بین، فلاش‌بکی به زمان جنگ احزاب نشان داده می‌شود که نعیم بن مسعود با قبیله غطفان و یهودیان بنی قریظه همکاری دارد. #### **اکت سوم: تصمیم نعیم** – در صحنه‌ای پرتنش، نعیم بن مسعود در کنار قبیله غطفان و یهودیان بنی قریظه ایستاده است. او شاهد حفر خندق توسط مسلمانان و شجاعت امیرالمؤمنین (ع) در برابر عمرو بن عبدود است. – تحت تأثیر این لحظات، نعیم تصمیم می‌گیرد مسلمان شود. او بدون اینکه کسی متوجه شود، به پیامبر (ص) مراجعه کرده و با تمام وجود اعلام می‌کند که آماده است برای پیروزی اسلام هر کاری انجام دهد. – پیامبر (ص) با لبخندی بر لب، به او می‌فرماید: «مثل تو در میان ما یک نفر بیش نیست. اگر می‌توانی در میان لشکر دشمن اختلافی بیفکن که جنگ مجموعه‌ای از نقشه‌های پنهانی است». #### **اکت چهارم: نقشه نعیم** – نعیم با هر سه قبیله یعنی یهودیان بنی قریظه، کفار قریش و غطفان دوستی دیرینه داشته و مورد اعتماد آن‌هاست. او با اعتماد به نفس، به سراغ یهود بنی قریظه می‌رود. – او خود را دوست آنها معرفی کرده و به آنها هشدار می‌دهد که قریش و غطفان نمی‌توانند به اندازه شما در این جنگ پایدار بمانند زیرا یهودیان در مدینه زندگی می‌کنند و خانواده‌ها و اموالشان در اینجا هستند. اما دو قبیله‌ی دیگر اگر فرصتی دست دهد، غارتی می‌کنند و با خود می‌برند و اگر مشکلی پیش آید به شهرشان بازمی‌گردند. – او ادامه می‌دهد: «شما در این شهر خواهید ماند و محمد! مسلماً به تنهایی قادر به مقابله با او نیستید. پس شما دست به اسلحه نبرید تا از قریش و غطفان وثیقه‌ای بگیرید. گروهی از اشراف خود را به شما بسپارند که گروگان باشند تا در جنگ کوتاهی نکنند». یهودیان بنی قریظه این پیشنهاد را پسندیده و قبول می‌کنند. – سپس نعیم مخفیانه به سراغ قریش رفته و به ابوسفیان خبر می‌دهد که یهودیان از همکاری با آنها پشیمان شده‌اند و باید احتیاط کنند. – نعیم به آنها می‌گوید: «آیا می‌دانید جماعت یهود از ماجرای شما با محمد پشیمان شده‌اند و رسولی نزد او فرستاده‌اند که ما از کار خود پشیمانیم؟ آیا کافی است که ما گروهی از اشراف قبایل قریش و غطفان را برای تو گروگان بگیریم، دست بسته به تو بسپاریم تا گردن آنها را بزنی؟ سپس در کنار تو خواهیم بود تا آنها را ریشه‌کن کنیم. محمد نیز با این پیشنهاد موافقت کرده است؛ بنابراین اگر یهود به سراغ شما بفرستند و گروگان‌هایی بخواهند، حتی یک نفر هم به آنها ندهید که خطر جدی است». #### **اکت پنجم: ملاقات با غطفان** – سپس نعیم به سراغ طایفه «غطفان» که طایفه خودش بودند، آمده و گفت: «شما اصل و نسب مرا به خوبی می‌شناسید، من به شما عشق می‌ورزم و فکر نمی‌کنم کمترین تردیدی در خلوص نیت من داشته باشید». – اعضای غطفان پاسخ دادند: «راست می‌گویی، حتماً چنین است!» – نعیم ادامه داد: «سخنی دارم به شما می‌گویم اما از من نشنیده باشید!» – آنها گفتند: «مطمئن باش، حتماً چنین خواهد بود، چه خبر؟» – نعیم همان مطلبی را که برای قریش گفته بود دائر بر پشیمانی یهود و تصمیم بر گروگان‌گیری مو به مو برای آنها شرح داد و آنها را از عاقبت این کار بر حذر داشت. #### **اکت ششم: نتیجه نقشه** – اتفاقاً شب شنبه‌ای بود که ابوسفیان و سران غطفان گروهی را نزد یهود بنی قریظه فرستادند و گفتند: «حیوانات ما در اینجا دارند تلف می‌شوند و اینجا برای ما جای توقف نیست؛ فردا صبح حمله را باید آغاز کنیم تا کار یکسره شود». – یهود در پاسخ گفتند: «فردا شنبه است و ما در این روز دست به هیچ کاری نمی‌زنیم. علاوه بر آن ما از این بیم داریم که اگر جنگ به شما فشار آورده، به شهرهای خود بازگردید و ما را در اینجا تنها بگذارید. شرط همکاری ما آن است که گروهی را به عنوان گروگان به دست ما بسپارید». – هنگامی که این خبر به طایفه قریش و غطفان رسید گفتند: «به خدا سوگند معلوم می‌شود نعیم بن مسعود راست گفته؛ خبری در کار است». – پس رسولانی به سوی یهود فرستادند و گفتند: «به خدا حتی یک نفر را هم به شما نخواهیم داد و اگر مایل به جنگ هستید بسم اللَّه!» #### **اکت هفتم: برگزاری مسابقه** – یهودیان بنی قریظه هنگامی که از این خبر آگاه شدند گفتند که راستاً نعیم بن مسعود چه حرف حقّی زد؟ اینها قصد جنگ ندارند. حیله‌ای در کار است؛ می‌خواهند غارتی کنند و به شهرهای خود بازگردند و ما را در برابر محمد تنها بگذارند. سپس پیام دادند که حرف همان است که گفتیم؛ «به خدا تا گروگان نسپارید، جنگ نخواهیم کرد». قریش و غطفان هم بر سر حرف خود اصرار ورزیدند و در میان آنها اختلاف افتاد. – انتخاب بازیگر نقش نعیم با دشواری‌هایی روبه‌رو می‌شود. در نهایت احسان، در رقابت با امیر، بهترین بازیگر مدرسه برای این نقش انتخاب می‌شود. او کوشش بسیاری می‌کند تا این نقش را به دست آورد و رقبا را کنار بزند زیرا همه‌ی گروه بازیگری شبانه روز برای گرفتن این نقش تلاش می‌کردند. – دانش‌آموزان نمایشنامه خود را اجرا کرده و با موفقیت داستان نعیم بن مسعود را روایت می‌کنند. آنها با شور و اشتیاق داستان را اجرا کرده و پیام‌های اخلاقی را منتقل می‌کنند. – در پایان، داوران مسابقه از تلاش‌های آنها تقدیر کرده و آنها را تشویق می‌کنند. — ### **پیام نهایی:** این نمایشنامه نه تنها داستانی حماسی درباره تاریخ اسلام در مواجهه با توطئه‌های یهود است بلکه همچنین تأملی بر اهمیت همکاری، وفاداری و استفاده از هوش در مواجهه با چالش‌هاست. پیوند داستان نعیم بن مسعود با وضعیت معاصر، نشان‌دهنده چالش‌ها و پیچیدگی‌های انسانی در زمان جنگ است.”